عرض ذاتیعرض ذاتی، یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و بهمعنای محمول عَرَضی بدون واسطه یا با واسطه مساوی موضوع است. ۱ - اصطلاحشناسیمنطقدانان، عرض را گاه در مقابل جوهر به کار میبرند و گاه مقابل ذاتی و از همین رو واژه «عَرَض ذاتی» دو معنای اصطلاحی پیدا کرده است: ۱.۱ - اصطلاح اولعرض ذاتی (مقابل عرض غریب): محمولی عَرَضی که بدون واسطهای عامتر یا خاصتر از موضوع، عارض بر موضوع میشود و دارای سه مصداق است: الف) عَرَضی که الحاق آن به موضوع، به اقتضای نفس ذات موضوع است؛ مثل متحرّک بالاراده نسبت به حیوان که به سبب ذات حیوان بر آن عارض میشود، نه به سبب امری عامتر (مثل جسمیت حیوان) یا خاصتر (مثل انسانیت حیوان). ب) عَرَضیِ که الحاق آن به موضوع، به واسطه جزء مساوی موضوع است؛ مثل متکلّم نسبت به انسان که به واسطه جزء مساوی انسان (ناطق) بر آن عارض شده است. ج) عَرَضیِ که الحاق آن به موضوع، به واسطه امر خارج مساوی موضوع است؛ مثل ضاحک نسبت به انسان که به واسطه متعجّب بودن انسان (که امر خارج از ذات انسان و مساوی آن است) بر آن عارض شده است. ذاتی در این کاربردِ «عرض ذاتی» به معنای ذاتی کلیات خمس (که جزء و مقوّم ماهیت باشد) نیست، بلکه به معنای منسوب به ذات و ناشی از ذات و مختص به ذات است. [۲]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۸.
[۳]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۸۴-۱۸۵.
[۴]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۸۶.
۱.۲ - اقسام عرض غریبعرض غریب با توجه به تقابل آن با عرض ذاتی، چهار قسم پیدا میکند: ۱. عارض به واسطه جزء اعم، مانند «ماشی» و «متحرّک بالاراده» نسبت به انسان که به واسطه جزء اعم انسان (یعنی حیوان) بر انسان عارض میشود. ۲. عارض به واسطه امر اخص، مانند عوارض فصل نسبت به جنس، مثل «مُدرِک کلیات» نسبت به حیوان که به واسطه انسان بر حیوان عارض میشود. ۳. عارض به واسطه امر خارج اعم، مانند عوارض جنس نسبت به فصل، مثل «متحیّز» نسبت به ناطق که به واسطه جسم بودنِ، بر آن عارض شده است. ۴. عارض به واسطه امر مباین، مانند عروض حرکت بر مسافر کشتی به واسطه حرکت کشتی. [۶]
گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۶۶-۱۷۰.
[۷]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۲۳-۲۴.
[۸]
ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۷۳.
۱.۳ - اصطلاح دومعرض ذاتی (مقابل عَرَض عَرَضی، جوهر ذاتی و جوهر عَرَضی): عَرَضی که نسبت به ماهیت دیگری از ذاتیات آن باشد؛ مثل لون (رنگ) که عَرَض و ذاتی است؛ یعنی جنس برای ابیض است. [۱۱]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۱۳۱.
[۱۶]
گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۷۰.
۲ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق). • مظفر، محمدرضا، المنطق. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا. • حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۳ - پانویس
۴ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «عرض ذاتی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱. |